یک اصل ساده در اقتصاد مربوط به بحث عرضه و تقاضا است که در حالت کلی برای کالاهای مصرفی در هنگام ثبات بازار، میزان عرضه و تقاضا تقریبا برابر بوده و در نقطه تعادل بازار است و این تعادل هنگامی بهم می ریزد که یک طرف این معادله دستخوش تغییر فاحشی شود .
حال سهم ما در دامن زدن به تلاطم افزایش قیمت کالاها ( در مثال بازار امروز، دلار ) چیست ؟
ایجاد یک شوک در بازار و مرکز توجه قرار گرفتن یک کالا توسط عموم باعث افزایش تقاضا می شود که این افزایش تقاضا باعث کمبود عرضه خواهد شد. حال اگر عرضه کننده توان بالایی در عرضه داشته و نخواهد از شرایط سود بجوید با بالابردن عرضه این تقاضا را پوشش داده و بعد از مدت کوتاهی تعادل باز می گردد. حال اگر عرضه کننده توان عرضه نداشته و یا بخواهد شرایط را به نفع خود اداره کند، میزان عرضه را کاهش داده و این کاهش بر جو و وحشت کمبود تاثیر بیشتر گذاشته و با ایجاد رقابت بین متقاضیان قیمت کالا را به اوج خود می رساند .
حال عرضه کننده با کاهش عرضه، میزان تقاضا و قیمت را همزمان افزایش داده است و هنگامی که به سود و شرایط ایده آل خود رسید، با افزایش مجدد میزان عرضه در حجم بالا ، معادله را وارونه کرده و اینک رقابت برای فروش به وجود می آید و متقاضی کاهش می یابد و نهایتا، کالایی را که با قیمت بالا به شما عرضه کرده با حداقل قیمت از شما بازمی خرد و بازنده دو سویه این بازی شما خواهید بود.
شما با پیوستن به صف متقاضیان، چقدر در این افزایش قیمت شریک بوده اید ؟